Defend Iran بازگشت به

February 26, 2011

فیلم کوتاه ساخته جعفر پناهی

دوستان عزیز ، این فیلم کوتاه ساخته جعفر پناهی است به نام آکاردئون . از نظر من یکی از زیبا ترین و انسانی ترین فیلمهاست. فیلم کوتاه ساخته جعفر پناهی

February 07, 2011

بیانیه نه ماده‌ای حزب کارگران کمونیست تونس



1. پیروزی های حاصله تا کنون تنها بمعنای پیمودن نیمی از راهست. نیمه دیگر کسب تحولات دمکراتیک مورد نظر و بکار بستن آنها در عمل است.

2. تحول دمراتیک نمی تواند از همان حزب، افراد، نهادها، دستگاه‌ها و فوانینی سرچشمه بگیرد که دیکتاتوری را برپا نگه میداشتند و مردم را از حقوق بنیادیشان به مدت بیش از نیم قرن محروم نگه داشته بودند، که بیست وسه سال آن تحت حاکمیت بن علی بوده.

3. رئیس جمهور موقت از دار ودسته بن علی است و رئیس هیئت منصوب شده ایست که بهیچ رو مردم را نمایندگی نمی کند. برنامه اجرای انتخابات در 60 روز نیز چیز دیگری به جز ادامه رژیم دیکتاتوری از طریق یکی از رهبران سابق آن نیست.

4. خطرناک ترین چیزی که اکنون ممکنست روی دهد دزدیدن پیروزی مردم تونس فداکاری هایشان و آرزوی مشروع آنها در مورد آزادی و یک زندگی سرافرازانه از طریق حفظ رژیم بن علی بدون بن علی و ساختن دکور وبزکی دمکراتیک حول آن می باشد.  

5. تحول دمکراتیک، در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مستلزم پایان دادن واقعی به رژیم سرکوبگر است از طریق برداشتن گامهای مستقیم در جهت تشکیل حکومتی موقت یا هر مجموعه دیگری که دارای قدرت اجرائی باشد که وظیفه سازمان دهی انتخاباتی آزاد را بر عهده بگیرد. این انتخابات مجلس موسسانی را بر خواهد گزید که وظیفه‌اش استقرار بنیانهای یک جمهوری واقعأ دمکراتیک است که در آن مردم از آزادی، برابری اجتماعی و سرافرازی ملی برخوردار خواهند بود.

6. تمام نیروها، اعم از سازمانهای سیاسی، اتحادیه ها، گروه‌های حقوق بشر، سازمانهای فرهنگی، چه سازمان یافته و چه سازمان نیافته، ومردم و تمام آنهائی که در سرنگونی دیکتا تور نقشی موثر و تعیین کننده ایفا کرده‌اند، موظفند که در مورد آینده تونس تصمیم بگیرند و هیچ‌کس نمی‌تواند در مذاکرات یا تماسهایشان با مقامات جای آن‌ها را بگیرد.

7. این امری بی اندازه مبرم و عاجل است که نیروهای دمکراتیک هیئتی ملی را برای اجرای تحول دمکراتیک تشکل دهند و وظیفه پاسداری از پیروزیها و دست آوردهای مردم انقلابی تونس را برعهده بگیرند وبا مقامات مذاکره کنند تا قدرت را به شیوه ای مسالمت آمیز واگذارکنند.
8. تمامی نیروهای دمکراتیک در سراسر کشور می بایست برای سازماندهی جنبش خلقی و خنثی کردن مانورهای ارتجاع و اقدامات گروه های مخفی در امر خرابکاری و غارت اموال مردم به منظور پراکندن ترس در میان مردم، و تهدید امنیت آنها و ایجاد ترس از تغییرات دمکراتیک برای واداشتن آنها به تسلیم در برابر دستگاه سرکوب، در سازمانها، کمیته ها، یا شوراهای محلی، منطقه ای و غیرسراسری (sectorial)، متحد شوند. 
9. از نیروهای مسلح که عمدتا پسران و دختران خود مردم می باشند، می خواهیم که امنیت مردم و سرزمین مادری را تامین نموده و به خواست مردم برای آزادی، عدالت اجتماعی، و شرف ملی احترام بگذارند، یه این معنا که هر چه زودتر حالت اضطراری را لغو نمایند تا این به بهانه ای برای جلوگیری از ادامه ی مبارزه ی مردم تونس در راه تحققق اهداف شان تبدیل نگردد.

زنده باد دولت موقت
زنده باد مجلس موسسان
زنده باد جمهوری دمکراتیک
  حَما حَمامی
حزب کمونیست کارگران تونس
 --------------------------
 یادداشت سردبیر
واضح است که بیانیه مزبور یک سند سازشکارانه و بیان توهمات نویسندگان آن نسبت به نقش نیروهای مسلح (که گویا قرار است امنیت مردم را تامین کنند)، چگونگی انتقال قدرت به مردم (نویسندگان بیانیه توجه ندارند که در اعتراضات مردم تونس تنها گارد ریاست جمهوری و تا حدی هم پلیس، آنهم نه بطور کامل در هم شکسته شد، و نیروی ارتش که نیروی اصلی سرکوب و نگهدارنده ی رژیم مطلقه و سرمایه داری بن علی بود، با فریب مردم از طریق حائل کردن خود میان آنها و پلیس موجودیت خود را برای انجام سرکوبهای بعدی حفظ کرد)، و نقش ارتش در حفظ امنیت مردم (معلوم نیست چگونه ارتشی که تا چند روز پیش حافظ امنیت اقلبت سرمایه دار و دار و دسته بن علی بوده و اساسا از سرتاپا برای این منظور ساخته شده، ممکن است یک روزه بدون اینکه حتی فرماندهانش عوض شده باشند، به خواهش مردم به حافظین امنیت آنان تبدیل شوند ) می باشد. بی دلیل نیست که حزب کمونیست کارگران تونس که بنابر مواد همین بیانیه چیزی جز یک حزب سوسیال رفرمیست را در ذهن تدعی نمی کند، بجای دولت موقت انقلابی، شعار دولت موقت، و بجای جمهوری دمکراتیک انقلابی، شعار جمهوری دمکراتیک را سر می دهد. طبیعی است وقتی حزبی در بهبوبه ی یک انقلاب توده ای بجای سرافرازی طبقاتی سرافرازی و شرف ملی را تبلیغ می کند، و بجای سپردن حفظ امنیت مردم بدست میلیشیای مسلح توده ای دست به دامن ارتش ساخته ی دست بورژوازی می شود، بیش از این نمیتوان انتظار داشت. و اما خنده آور ترین قسمت این بیانیه آنجائیست که از مذاکره با مقامات برای واگذاری مسالمت آمیز قدرت صحبت می کند. معلوم نیست این مقامات چه کسانی هستند؟ مقامات توده ای و مردمی اند که قدرت بدست آنها افتاده است که در اینصورت چرا باید قدرت از آنان گرفته و به دیگری منتقل شود؟ و یا آنکه این مقامات عناصر ضد مردمی ی در قدرت اند که در اینصورت معلوم نیست چگونه می توان قدرت را از آنها با مذاکره و مسالمت، و نه نیروی در هم کوبنده ی مسلح توده ای گرفت.   سیامک ستوده www.siamacsotudeh.com

انقلاب در تونس و مصر و ضرورت درهم شکستن نیروهای مسلح سرکوبگر



برای هر کس روشن است که در مصر، این مبارک نیست که نظام موجود را سر پا نگه داشته است. برعکس این ارتش و نیروهای سرکوبگر نظامی و پلیس اند که حافظ او، دولت و کل طبقه سرمایه دار  مصر می باشند. مبارک تنها بر راس این نیروها نشسته است.  وقایع اخیر بالعیبنه نشان داد که بدون آنها تصور اینکه او بتواند یک لحظه هم در قدرت باقی بماند ناممکن است. با اینحال، این توهم بزرگی است که توده های مردم در مصر، تونس، الجزیره و همه جا دچار آنند. این توهم را چه در ایران، مانند سبزها و سکولارهای سبز، و چه در مصر و تونس، و در همه جا، خیل احزاب بوراژوا- رفرمیست، و حتی بسیاری از احزاب چپ رفرمیست، که برخلاف ادعایشان، از دمکراسی واقعی- که عمل مستقیم توده ها و ریشه کن کردن نظام موجود را بهمراه دارد، وحشت دارند، شب و روز دامن می زنند. توده های زحمتکش و مردم عادی نیز که زیر بمباردمان شبانه روزی ی این توهم پراکنی ها، در عرصه سیاسی بیشتر از توک دماغ شان را نمی بینند، واقعا فکر می کنند با بپائین کشیدن مبارک ها، بن علی ها، خامنه ای ها و حتی دولتها و قانون اساسی آنها، به دمکراسی و آزادی واقعی دست می یابند. برای همین است که می بینیم مثلا شورای شهر تازه تشکیل شده ی سیدی بو علی در قطعنامه خود (که در صفحات بعدی آمده است) اعلام می کند که قصد حفظ دمکراسی در هم آهنگی با ارتش را دارد، یا در یکی از بندهای بیانیه نه ماده ای حزب کارگران کمونیست تونس از ارتش خواسته می شود که حفظ امنیت را در کشور به عهده بگیرد.
اما آنچه که توده های انقلابی را در میان این فضای مه آلودِ توهمات به پیش می راند و کورسو کورسو هم که شده، گام های بعدی به آنها نشان می دهد، بگفته مارکس، خود ضد انقلاب است که با شلاق ضد انقلابی اش انقلاب را به پیش می راند.این شلاق های ضد انقلاب در تونس و مصر، سرسختی رژیم های موجود و سرکوبگری ی دستگاه پلیس، و توطئه های پی در پی ضد انقلاب بودند که ضربات آن، قدم به قدم، تظاهرات مسالمت آمیز و مطالبات اولیه و رفرمیستی مردم را، بالجبار، به خواست سرنگونی ارتقا می دادند. همان چیزی که در ایران نیز در جریان جنبش سبز اتفاق افتاد و در مصر هم در حال حاضر در حال وقوع است. و یا در تونس و مصر، این راه اندازی و گسیل دسته های دزد و غارتگر به خانه و کاشانه مردم توسط ضد انقلاب، و ایجاد نا امنی در شهرها بودد که بلافاصله برپائی ی کمیته های محله، و بعبارت دیگر برپائی ارگانهای حاکمیت و مدیریت توده ای و قدرت دوگانه را، به منظور  پر کردن خلع قدرت، به توده ها آموخت. با اینحال، هنوز چه برای مردم تونس و مصر و چه برای توده ی ایرانی، تا فهم نهائی ی این حقیقت که با تنها سرنگونی دیکتاتورها و دولت هایشان، تا زمانی که ارتش سرکوبگر آنها دست نخورده در پادگانها باقی مانده است، هیچ چیز عوض نمی شود، راه درازی مانده است. حتی یک قانون اساسی بغایت انقلابی، و یک انتخابات بغایت آزاد که انقلابی ترین، آزادیخواه ترین، و فداکارترین  افراد را هم بر سر کار بیاورد، تا وقتیکه نیروهای سرکوبگر ارتش و پلیس دست نخورده باقی مانده اند، یعنی بخشی از جامعه بر علیه بخش دیگر، مسلح و آماده سرکوب نگه داشته شده است، هیچیک از دست آوردهای تاکنونی، از قانون اساسی جدید گرفته، تا دولت منتخب و آزادیهای سیاسی و اجتماعی بدست آمده، پشیزی هم ارزش ندارند. چرا که می توانند بدست ارتش، بخش مسلح جامعه، یک روزه، همانطور که مارکس در تجربه پارلمان فرانکفورت در انقلاب 1848 و جاروب شدن یک روزه ی یک دوجین مصوبات و دست آوردهای دمکراتیک آن بدست ارتش تجدید سازمان یافته ی ارتش قیصر نشان می دهد،  در یک آن محو شوند. اقلیت حاکمی که بهنگام انقلاب، به همراه تمامی دستگاه های حاکمه اش، زیر ضربه قرار گرفته، خوب می داند که مانند کسی که زیر ضربات طوفان، باید همه چیز را برای نجات جان خود به دریا پرتاب کند، باید ارتش، نیروی مسلح نجات بخش خود را، به قیمت چیزهای دیگر نجات دهد. این همان چیزی بود که آمریکا در انقلاب 57 ایران نیز بیش از همه نگران آن بود، و به خمینی هر گونه امتیازی، تا حد حمایت از وی را، بشرط گل انداختن به گردن فرماندهان ارتش داد، و در تونس و مصر نیز حاضر خواهد بود، تا زمانی که کل نظام در معرض خطر قرار نگرفته، به هر امتیازی، حتی تغییر قانون اساسی و انتخابات واقعا  آزاد هم تن دهد، تا آنرا برای تعرضات بعدی خود حفظ  نماید. در هر انقلاب، همچنانکه در ایران و تونس دیدیم و هم اکنون درمصر نیز شاهد آنیم، اساسی ترین وظیفه هر انقلاب، مقدم بر هر چیز، در هم شکستن قوای نظامی سرکوبگر می باشد. خودِ عرصه نبرد با چرخش احتناب ناپذیر انقلاب به صحنه ی زد و خوردهای خونین و بلاانقطاع توده ی مردم با نیروهای مسلح، آنجنانکه در مصر در کشمکش های بلا انقطاع میان مردم و نیروی مسلح پلیس شاهد آنیم، حکایت از این حقیقت می کند. این حقیقت که مسئله اصلی در هر انقلاب در هم شکستن سپر دفاعی دشمن، یعنی نیروی مسلح آنست. نیروئی که تا زمانی که در هم شکسته نشده و جای خود را به نیروی مسلح همگانی نداده، دمکراتیک ترین دمکراسی  نیز در برابر آن بی دفاع است و دوام چندانی نخواهد داشت. در مصر و تونس هم، همچنانکه در هر انقلاب دیگر، در تحلیل نهائی، حد پیشروی انقلاب را باید با متراژ پیشروی مردم در انحلال انقلابی نیروهای مسلح، ستون فقرات هر رژیمی، اندازه گرفت. تا جائی که. دمکراتیک ترین دستاوردها، بدون چنین انحلالی، موقتی و زود گذر، و پشیزی ارزش نخواهد داشت. در همه جا توقف و به بیراهه رفتن انقلاب با آشتی مردم با ارتش است که رقم می خورد. اینرا، سرمایه داران و قدرت های سرکوبگر حاکمه بخوبی می دانند، و از همین رو، مقدم ترین توجهشان در هر انقلابی حفظ و نجات سر سختانه نیروی پلیس و بخصوص ارتش، از ضربات منهدم کننده انقلاب است. در انقلاب مصر نیز همه ی تاکیدات سران کشورهای امپریالیستی و دولت های مرتجع عربی بر ضرورت  انتقال مسالمت آمیز و نظام مند قدرت، در برابر نوع انقلابی و خشونت آمیز آن، معطوف به همین حفظ نیروهای مسلح، تنها نیروی تامین کننده نظم در جامعه سرمایه داری می باشد. اگر در انقلاب تونس و مصر ارتش خود را در کنار مردم قرار می دهد، نه بخاطر مردمی بودن آن، بلکه برای آنست که تا زمانی که نیروی پلیس نقش مقدمِ سپر دفاعی رژیم را در برابر مردم ایفا می کند، نیازی به قرار دادن ارتش در برابر مردم و به مخاطره انداختن آن نمی باشد. اما بی شک، همینکه اولی خاصیت خود را در انجام وظیفه اش از دست بدهد، دومی وظیفه ی دفاع از نظام و سرکوب را بعهده می گیرد. 
در پرتو این حقایق است که اکنون می توان به ماهیت بورژوائی احزابی مانند حزب کمونیست کارگران تونس، که بجای نشان دادن گام های انقلابی ی بعدی به توده ی مردم، خواستار انتقال مسالمت آمیز قدرت بجای تصرف انقلابی آن، و تامین امنیت، توسط توده ی مسلح، دست به دامن ارتش می شود، پی برد.
اما باز، همانطور که گفته شد، شلاق ضد انقلاب، علیرغم تبلیغات سازشکارانه و گمراه کننده احزاب رفرمیست، خود راه انقلاب را به جلو می گشاید و بنا بر ضرورت های عینی گامهای بعدی را به توده ها نشان می دهد. در مصر نیز، همانطور که شاهدیم، حمله مزدوران مسلح پلیس در لباس شخصی، بهمراه دزدان و جانیان آزاد شده از زندان، به توده ی مردمی که در میدان التحریر، تاکنون، به شکل مسالمت آمیز تجمع کرده اند، و قتل و مجروح کردن صدها تن از آنها، خود بهترین چیزیست که به آنها می آموزد تا برای دفاع از خود مسلح شوند و برای حرکت به سوی کاخ ریاست جمهوری و نبرد نهائی آماده گردند. با اینحال، سیر وقایع در آینده قابل پیش بینی نمی باشد. قدر مسلم این که تا پیروزی نهائی راه درازی در پیش است و هر چند خودِ انکشاف عینی، بهترین آموزگار توده ها بوده، گام های بعدی را به آنها می آموزد، ولی توده ی مردم نیز باید دارای آگاهی و تجربه لازم برای انتخاب این راه ها و گام نهادن در مسیر آنها باشند. واضح است در شرایطی که احزاب و رهبران ارتجاعی و بخصوص رفرمیست بی وقفه به کار گمراه کردن توده ی مردم و به سازش کشاندن انقلاب مشغول اند، وجود احزاب انقلابی نیز برای نشان دادن گام های درست بعدی و پیروزی انقلاب اجتناب ناپذیر می باشند. اخبار تا کنونی خبر از وجود چنین احزابی، یا حداقل وجود موثر آنها، در کشورهایی که در حال حاضر در شمال آفریقا و خاور میانه در گیر چنین طوفان عظیم انقلابی شده اند، خبر نمی دهند. این نیز که آیا چنین احزابی در حال بوجود آمدن اند یا در جریان پیشروی بعدی این انقلابات بوجود خواهند آمد، در لحظه کنونی نامعلوم و غیر قابل پیش بینی اند. با اینحال، آنچه مسلم و غیر قابل انکار است، تغییرات شگرفی است که خاور میانه و شمال آفریقا، در پی موج انقلابات جاری آبستن آن می باشند. تغییراتی که هم اکنون آغاز شده اند و تنها زمانی می توانند به رهائی نهائی منجر شوند که با گام های استوار انقلابی ، آگاهانه و درست همراه شوند.                سیامک ستوده         www.siamacsotudeh.com

February 04, 2011

ملالی جویا دختر رشید افغان


دوستان عزیز ، در مورد افغانستان، پیشنهاد میکنم با ملالی جویا، که در سخت ترین شرایط علیه طالبانی ها و همچنین علیه حضور نیرو های Nato در افغانستان مبارزه می کند آشنا شوید. او زمانی از طرف مردم به عنوان نماینده در مجلس لویی جرگه (پارلمان افغانستان) انتخاب شد. ولی از آنجا که لویی جرگه را طالبانی ها و جنگ طلبان پر کرده اند، اجازه ادامه کار به ملالی ندادند و با تهدید های مکرر و بی شرمانه او را از مجلس به اتفاق آراء بیرون کردند. او اکنون به وسیله محافظانش در افغانستان به صورت مخفی زندگی میکند. سخنرانی های مختلف ، و مصاحبه های مختلف با خبرگزاری ها و تلویزیون های معروف دنیا داشته، پیشنهاد می کنم ملالی جویا را در youtube search کنید تا با این زن جوان و مبارز بیشتر آشنا شوید.  

February 03, 2011

از دست آورد های جمهوری اسلامی در مبارزه با فقر


هشدار: اوضاع در ایران اضطراری است


به همه مردم آزادیخواه!
به همه سازمانها و نهادهای مخالف اعدام!

وضعیت اضطراری در زندانها و احتمال اعدام تعداد بیشتری از زندانیان سیاسی

دوستان گرامی

خطر اعدام دهها نفر از فعالین سیاسی را تهدید میكند. طبق تماس زندانیان سیاسی زندان رجائی شهر در شب ٣١ ژانویه با کمیته بین المللی علیه اعدام، تعداد زیادی از زندانیان سیاسی که در قرنطینه نگهداری میشوند، خود را در خطر فوری اجرای حكم اعدام می بینند. طبق این تماس حدود شصت نفر از زندانیان رجایی شهر چند روز است در قرنطینه نگهداری میشوند. تماسشان را با دیگر زندانیان و خارج از زندان قطع كرده اند. تلفنها را از آنها گرفته و تماس با خانواده ها را ممنوع كرده اند. تعدادی از این شصت نفر احتیاج به دارو دارند و داروهای آنها را قطع كرده اند. تعدادی از آنها تحت معالجه بوده اند و اكنون از این امكان محروم شده اند. آنها در یك شرایط مخوف نگهداری میشوند و تعدادی از آنها را هم در تك سلولی نگهداری میكنند. همه این زندانیان یا حكم اعدام دارند و یا از زندانیان سیاسی قدیمی و دارای احكام طولانی مدت در زندان هستند. آنها حتی خبر اعدام زهرا بهرامی را نداشتند.

طبق این خبر، در زندان رجائی شهر تعدادی از افراد محکوم به اعدام را از بندهای قبلی برده و معلوم نیست كجا نگهداری میشوند. این اوضاع خطر ناك همه زندانیان بویژه زندانیان در قرنطینه در زندانهای مختلف را بشدت نگران كرده است. زندانیان خارج از قرنطینه در یك وضعیت نگران كننده چشم به راه اخباری از همبندان خود هستند.

كمیته بین المللی علیه اعدام از همه شما دعوت میكند كه این وضعیت اضطراری را با جوابی درخور پاسخ بدهیم. دست به دست هم بدهیم و در مورد این اوضاع اولا وسیعا خبررسانی كنید و ثانیا در یك حركت اضطراری بزرگ شركت كنید. زندانیان از همه ما انتظار دارند كه متحدانه جلو وقوع یك فاجعه انسانی را بگیریم.

خانواده های زندانیان! آزادیخواهان!

میدانم كه بسیاری از شما تمام وقت نگران عزیزان دربند هستید. اما شرایط فعلی توجه ویژه ای را میطلبد. تلاش كنید از اوضاع زندانها با خبر بشوید. كسانی كه ممنوع الملاقات شده اند را دریابید و خواهان ملاقات با آنها بشوید. این روزها باید مرتب از سرنوشت زندانیان بویژه زندانیان سیاسی و محكومین به اعدام با خبر باشید. قطع ملاقات با این عزیزان نگرانی زیادی ایجاد كرده است. احتمال این میرود كه جمهوری اسلامی دست به كشتار دیگری بزند. رژیم میخواهد با خون پاشیدن به جامعه چند صباح دیگر به عمر ننگین خود بیفزاید. اتحاد و همبستگی شما و تجمع در مقابل زندانها و خواستار ملاقات با عزیزان زندانی شدن و از نزدیك آنها را دیدن٬ اولین قدم برای نجات جان این عزیزان است.

مدافعین زندانیان سیاسی، مخالفین مجازات اعدام!

همه ما این روزها شاهد اقدامات شجاعانه مردم تونس و مصر و دیگر كشورهای عربی علیه دیكتاتورها هستیم. حركت مردم در این كشورها همه دیكتاتورها را به لرزه مرگ دچار كرده است. جمهوری اسلامی از ترس اقدامات مشابه مردم ایران علیه خود شدت و ابعاد اعدامها را بیشتر كرده است. در این شرایط من نگران این هستم كه جمهوری اسلامی برای ایجاد رعب و وحشت و برای ممانعت از به میدان آمدن مردم دست به جنایتی وسیع بزند. این اخبار از داخل زندانها و از جمله اخبار فوق از زندان رجایی شهر این نگرانی را بیشتر میكند. اظهارات روز دوشنبه اژه ای یكی از قاتلان قوه قضائیه این موضوع را باز هم جدیتر میكند. او اعلام كرده است كه تعدادی را اعدام كرده اند و خانواده ها میتوانند جنازه های آنها را درخواست كنند و تعدادی از دستگیر شدگان اعتراضات سال ٨٨ هم حكمشان صادر شده است. رژیم اعدام میكند و حتی اسامی و تعداد اعدام شدگان را نیز اعلام نمیكند و این فوق العاده خطرناك است. این فضا بوی خون میدهد. ما با حركات متحدانه و مسئولانه خود میتوانیم جلو خونریزی  بیشتر را بگیریم.

من یك بار دیگر از همه شما عزیزان میخواهم كه با اقدامات اعتراضی عاجل خود هم دولتها را  در هر كشوری كه هستید ٬وادار كنید كه جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهند و هم با اقدامات اعتراضی خیابانی خود توجه افكار عمومی دنیا را به این اوضاع خطرناك جلب كنید. صف متحد مخالفین جمهوری اسلامی یك مانع مهم در مقابل ماشین كشتار رژیم اسلامی است.
از نظر من وظیفه همه ما امروز این است كه متحدانه و با احساس مسئولیت نگذاریم حكومت جنایتكار و خونریز اسلامی٬ بیش از این در خفا عزیزان ما را به قتل برساند.

مینا احدی سخنگوی كمیته بین المللی علیه اعدام
١ فوریه ٢٠١١
Mina Ahadi
International Committee against Execution
International Committee against Stoning
Email: minaahadi@aol.com
Tel: 0049 (0) 1775692413
http://notonemoreexecution.org
http://stopstonningnow.com/wpress/